نویسنده | جان مک هوگو |
مترجم | مژگان آموزگار |
ناشر | شما/ بهجت |
صفحات | 310 |
اندازه کتاب | 14*21/ جلد نرم |
پیش گفتار:
نیازی به بازگویی رنجهای مردم سوریه، زمانی که کشور آنها وارد جنگ های داخلی سالهای ۱۲-۲۰۱۱ ، شد، نیست. آمارها، ولو محتاطانه وحشتناکاند. کسی میزان واقعی کشتهها و زخمیها را نمیداند. آمار صحيح در سرزمینهای جنگی به سختی به دست میآید، روزبه روز بر تعداد کشتهها و زخمیها در این مناطق افزوده میشود به طوری که تخمین زده میشود تا دسامبر سال ۲۰۱۴، تعداد کشته ها به ۲۰۰٬۰۰۰ نفر میرسد. در میان جمعیتی حدود ۲۲٬۵ میلیون، حدود ۳.۲ میلیون نفر از کشور خارج شده اند، این در حالی است که حدود ۶.۴۵ میلیون نفر در داخل کشور جابهجا شده اند، و ۴.۶ میلیون نفر با نیاز فراوان به کمک های انسانی در مناطق محاصره شده زندگی میکنند که دسترسی به آنها دشوار است.
برای بسیاری از مردم انگلیسی زبان، سوریه، کشوری ناشناخته است، بنابراین، تعداد کمی توانستهاند برای شناخت سوریه در جهان اثرات جدی بگذارند. بهار عربی (موج تظاهرات ضددولتی در شمال افريقا و خاورمیانه) علاقه و هیجان بزرگی را برانگیخت، اما در سوریه سرکوب تظاهرات، کشور را به یک جنگ داخلی سوق داد و بحران انسانی تازهای ، ساخته دست بشر آغاز شد. در ابتدا به نظر می رسید که عکس العمل نسبت به این فاجعه کم رنگ است. اما وجود کمپ های تبلیغاتی فعال به وسیله سازمان های خیریه و حوادث غیرمترقبه مانند قتل ماری کالوین، خبرنگار روزنامه ساندی تایمز، در فوریه ۲۰۱۲، درحمص، این فاجعه را در صفحات اصلی رسانهها منعکس کرد.
برای چند هفته، استفاده از سلاح شیمیائی در دمشق در محلههای عین ترما و زملكا که موجب مرگ صدها نفر در ۲۱ اوت۲۰۱۳ شد دنیا را تکان داد٬ ولی به آن اندازهای نبود که کنگره انگلستان را متقاعد کند تا به دولت خود اجازه دهد که از نیروهایش برای مداخله انسانی استفاده کند. دیگر بازیکنان بزرگ جهانی هم مانند انگلستان عمل کردند و با دولت سوریه درباره خرابی و انهدام سلاحهای اتمی به توافق رسیدند. این مسائل تا حد زیادی سرخط رسانه ها را تغذیه کرد. کشتن سوریها به وسیله سلاحهای معمولی و مرگ آنها از گرسنگی و بیماری، به اندازه سلاحهای اتمی توجه کسی را جلب نکرد. و به زودی شفقت عمومی به سمت فاجعه انسانی تازهای در قسمت دیگری از دنیا جلب شد.
به دنبال شکست دیپلماسی در ژنو بین دولت سوریه و سیاستمداران مخالف در ۱۵ فوریه ۲۰۱۴، میانجی سازمان ملل، لخدر براهیمی اعلام کرد، که هیچ چاره دیگری جز این ندارد که از مردم سوریه عذرخواهی کند، جنگ هنوز به نظر نمیرسد که روند خود را طی کرده باشد. کسی نمیتواند بگوید زمانی که درگیری به پایان میرسد چه موقع خواهد بود، دنیا با ملت عرب دیگری مواجه خواهد شد که دچار آسیبهای روانی بسیار شده است. در سالهای ۹-۱۹۴۷، به اکثریت بومیان عرب فلسطين فشار آوردند که خانه خود را ترک کنند.
بسیاری از آنها و فرزندانشان امروزه پناهنده هستند. در میان اکثریت افکار عمومی غرب، داستان آنها به صورت یک تابو همچنان باقی است. اما مشکلات فلسطین فقط یکی از عوامل بیثباتی منطقه است. در نیمه دهه ۱۹۷۰ جنگ داخلی در لبنان شعله ور شد و تا سال ۱۹۹۰، طول کشید که هنوز خاکستر آن داغ است. سپس حمله به عراق به رهبری ایالات متحده آمریکا در سال ۲۰۰۳، باعث تجزيه قومی و فرقهای شد. فجایع کشورهایی که با سوریه هم مرز بودند، باعث مشکلات جدی برای دولت سوریه و برای کل مردم سوریه شده است. اکنون نوبت مردم سوریه است که بعد از دهها سال تحمل قوانین حقوقی سخت توسط دولت، با این گونه فجایع روبهرو شود و البته به کوچکترین علائم واکنشهای افراطی نشان دهد.
آیا این خشونت مداوم که در تمام کشورهای عربی اتفاق می افتد تصادفی است؟ یا مسئله عمیقتر و اساسیتری سبب ایجاد این وضعیت برای آنها میشود؟ چه درسی میتوانیم بیاموزیم؟ این کتاب اشاره هایی است به سمت جواب این سوال ها، با مروری به تاریخ سوریه از زمان جنگ جهانی اول سالهای ۱۸-۱۹۱۴، (که یادبود نتیجه قصور رهبری سوریه بود)، اما عنصری اهمال گر و قابل مجازات وجود دارد که باید به طور وسیعی در دنیا شناسانده و افشا شود.
نظری درباره این کتاب دارید ؟