نویسنده | حسین علیبیکزاده |
ناشر | بهجت |
صفحات | 378 |
اندازه کتاب | 14*21/ جلد نرم |
فهرست:
بوی بهار می رسد (مولوی(
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش (عطار نیشابوری(
دل شکسته (ابوسعید ابوالخیر(
در میکده علمی است که آموختنی نیست (میرزا حبیب خراسانی(
از در درآمدی و من از خود به در شدم (سعدی(
اندک اندک جمع مستان میرسند (مولوی(
گر مینخوری طعنه مزن مستان را (خیام(
ای ساربان آهسته رو، کآرام جانم میرود (سعدی(
شو بار سفر بند که یاران همه رفتند (ملک الشعرای بهار(
الهی سینهای ده آتش افروز (وحشی بافقی(
امروز، امیر در میخانه تویی تو (میرزا حبیب خراسانی(
اشکم ولی به پای عزیزان چکیدهام (رهی معیری(
آمد بهار جانها ای شاخ تر به رقص آ (مولوی(
گویند که دوزخی بود عاشق و مست (خيام(
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟ (شهریار(
آمدهام که سر نهم عشق تو را به سر برم (مولوی(
الهی به مستان میخانهات (رضی الدین آرتیمانی(
شکست عهد من و گفت: هرچه بود، گذشت (ایرج دهقان(
آمد اما در نگاهش آن نوازشها نبود (ابوالحسن ورزی(
ای قوم به حج رفته کجایید، کجایید؟ (مولوی)
آن قدر با آتش دل ساختم تا سوختم (رهی معیری)
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد (حزین لاهیجی)
آن که هلاک من همیخواهد و من سلامتش (سعدی)
مسئله ی عشق نیست در خور شرح و بیان (وحدت کرمانشاهی)
ای پادشه خوبان داد از غم تنهائی (حافظ)
شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت (حافظ)
ای دیر به دست آمده بس زود برفتی (انوری)
این کوزه چو من عاشق زاری بوده است (خیام)
این دهان بستی دهانی باز شد (مولوی)
ای بخوبی از همه خوبان عالم خوبتر (هلالی جغتایی)
امشب ای ماه به درد دل من تسکینی (شهریار)
آن زمان که بنهادم سر به پای آزادی (فرخی یزدی)
ای ابر پر باران ما برریز بر یاران ما (مولوی)
ای گل تازه که بویی ز وفا نیست تو را (وحشی بافقی)
از پرده برون آمد، ساقی، قدحی در دست (عراقی)
ای غایب از نظر به خدا میسپارمت (حافظ)
آن نشنیدید که یک قطره اشک (پروین اعتصامی)
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران (استاد شهریار)
آن یکی نحوی به کشتی در نشست (مولوی)
ای آن که غمگنی و سزاواری (رودکی)
ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست؟ (حافظ)
آسمان گر ز گریبان، قمر آورده برون (شاطر عباس صبوحی)
که گفت در رخ زیبا، نظر خطا باشد؟ (سعدی)
ای کجی آموخته پیوسته از ابروی خویش (هلالی جغتایی)
تا کی غم آن خورم که دارم یا نه؟ (خیام)
آن که سودا زده چشم تو بوده است منم (رهی معیری)
از چهره طبیعت افسونکار (فروغ فرخزاد)
عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت (حافظ)
ای که گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست (سعدی)
اگر روزی بدست آرم سر زلف نگارم را (شاطرعباس صبوحی)
از یک خروش یا رب شب زندهدارها (وحدت کرمانشاهی)
اول دفتر به نام ایزد دانا (سعدی)
آن پیک نامور که رسید از دیار دوست (حافظ)
ای یوسف خوشنام ما خوش میروی بر بام ما (مولوی)
آزاده را جفای فلک بیش میرسد (امیری فیروزکوهی)
قطعه شعری که “پروین” برای سنگ مزار خود سروده (پروین اعتصامی)
شعر سنگ مزار ایرج میرزا که توسط خود او سروده شده است (ایرج میرزا)
از خون جوانان وطن لاله دمیده (عارف قزوینی)
ای دل عبث مخور غم دنیا را (پروین اعتصامی)
خوش باد مستیات، که مرا نوش میکنی (فروغ فرخزاد)
از بس که غم به سینهی من بسته راه را (فرخی یزدی)
از کفم رها، شد قرار دل (عارف قزوینی)
ای ایران ای مرز پرگهر (حسین گل گلاب)
بت چین (علی اکبر شیدا)
باز آمدم بازآمدم از پیش آن یار آمدم (مولوی)
باز امشبای ستاره تابان نیامدی (استاد شهریار)
باز به چشم آهوان، شیر شکار میکند (نظامی)
مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش (حافظ)
با من صنما دل یک دله کن (مولوی)
بر نمیآید نوای دلکش از نای شکسته (هادی رنجی)
بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایه بان دارد (حافظ)
نظری درباره این کتاب دارید ؟