نویسنده | کارن هورنای |
مترجم | محمدجعفر مصفا |
ناشر | بهجت |
اندازه کتاب | 14*21 / جلد نرم |
مقدمه
اگر کارن هورنای زنده بود من به او پیشنهاد میکردم در بالای کتاب با حروف درشت بنویسد: «ظلم بر خویش کند هر که نخواند ما را».
عنوان این اثر نفیس را خود مؤلف «عصبیت و رشد انسانی» گذاشته. این عنوان خوانندگان فارسی زبان را به اندازهای که شایسته یک چنین کتاب ارزندهای است جلب نمیکند. عنوان «طریقه رفع آفتهای خوشبختی و رشد شخصیت» ـ که منظور واقعی نویسنده این کتاب است ـ مناسبتر به نظر میآید. چون درباره خوشبختی و رشد شخصیت مطلب مهمی را که اکثر اشخاص به درستی توجه ندارند این است که خداوند وجود انسان را طوری ساخته که خود به خود «باید» رشد کند و «باید» فضایل انسانی و نیروی معنویش قوت گیرد ـ عیناً همانطور که اگر نهال گلی را در باغچه بکارید خاصیت طبیعیاش این است که خود به خود محکوم است رشد نماید و به گل بنشیند.
به عبارت دیگر همانطور که همه میدانند اگر غذای لازم را به بوته گل برسانید و آفتهای آن از قبیل شته و کرم و صدها علف هرزه آن را دفع کنید، بوته گل به حکم قوه نامیه طبیعی خود به طور خودکار ناچار است رشد نماید؛ خوشبختانه نیروی معنوی انسان هم عیناً همینطور است. یعنی کافیست آفتهای آن را که در این کتاب به خوبی توضیح داده شده رفع کنیم و آن وقت بگذاریم فضایل انسانی، یعنی همانهایی که مستقیماً ما را به سوی خوشبختتر ساختن خود و دیگران میکشاند خود به خود رشد کند.
در اینجا برای اینکه خوانندگان منظورم را از «فضایل انسانی» روشن ببینند و در پیچ و خم مباحث مختلف اخلاقیات سردرگم نشوند، باید عرض کنم که به نظر من پایههایی که تمام فضایل اخلاق عالی انسان بر روی آن قرار دارد سه تا بیشتر نیستند: اول استعداد و میل دوست داشتن ـ دوم استعداد و میل آموختن ـ و سوم استعداد و میل خلاقیت. و این هر سه در کودک سالم آدمیزاد، که نمونه طبیعی و واقعی یک انسان است، به خوبی دیده میشود: اول، بچه نسبت به هر انسانی که ازش نترسد مایل به داد و ستد محبت است. دوم، بچه دائم سؤال میکند و به آموختن بیشتر علاقه نشان میدهد. و سوم، میبینید به محض اینکه کاغذ و مدادی به دستش بدهید میکوشد شکلی بیافریند و میل خلاقیت خود را ظاهر کند. ولی متأسفانه اکثراً رفتار ناشیانه پدر و مادر و محیط خانوادگی (در ایام کودکی) و بعد مدرسه (در ایام نوجوانی و جوانی) و در آخر محیط جامعه (در دوره بزرگی) صدها آفت به جان نیروی معنویش (که در اصطلاح ما همان فضایل اخلاقی است) میاندازند و آن وقت روحیه او را طوری میسازند که این سه عامل اصلی رشد و خوشبختی، یعنی میل محبت و آموختن و خلاقیت، یا به بیراهه میروند یا به کلی ترمز میشوند.
عنوان این اثر نفیس را خود مؤلف «عصبیت و رشد انسانی» گذاشته. این عنوان خوانندگان فارسی زبان را به اندازهای که شایسته یک چنین کتاب ارزندهای است جلب نمیکند. عنوان «طریقه رفع آفتهای خوشبختی و رشد شخصیت» ـ که منظور واقعی نویسنده این کتاب است ـ مناسبتر به نظر میآید. چون درباره خوشبختی و رشد شخصیت مطلب مهمی را که اکثر اشخاص به درستی توجه ندارند این است که خداوند وجود انسان را طوری ساخته که خود به خود «باید» رشد کند و «باید» فضایل انسانی و نیروی معنویش قوت گیرد ـ عیناً همانطور که اگر نهال گلی را در باغچه بکارید خاصیت طبیعیاش این است که خود به خود محکوم است رشد نماید و به گل بنشیند. به عبارت دیگر همانطور که همه میدانند اگر غذای لازم را به بوته گل برسانید و آفتهای آن از قبیل شته و کرم و صدها علف هرزه آن را دفع کنید، بوته گل به حکم قوه نامیه طبیعی خود به طور خودکار ناچار است رشد نماید؛ خوشبختانه نیروی معنوی انسان هم عیناً همینطور است. یعنی کافیست آفتهای آن را که در این کتاب به خوبی توضیح داده شده رفع کنیم و آن وقت بگذاریم فضایل انسانی، یعنی همانهایی که مستقیماً ما را به سوی خوشبختتر ساختن خود و دیگران میکشاند خود به خود رشد کند.
……………………..
فهرست:
مقدمه ا. خواجه نوری
– فصل اول
تلاش برای کسب جلال و عظمت
– فصل دوم
توقعات و انتظارات عصبی
– فصل سوم
بلای «باید»
– فصل چهارم
غرور عصبی
– فصل پنجم
عناد به خود و خواری طلبی
– فصل ششم
بیگانگی با خود
– فصل هفتم
تسکین هیجان و اضطراب
– فصل هشتم
برتری طلبی
– فصل نهم
مهر طلبی
– فصل دهم
اتکاء عصبی یا عشق بَدَلی
– فصل یازدهم
عزلت طلبی
– فصل دوازدهم
تأثیر عصبیت در روابط انسانی
– فصل سیزدهم
تأثیر عصبیت در کار
– فصل چهاردهم
طریق روانکاوی
نظری درباره این کتاب دارید ؟